RSS  بامداد بیست و سوم - چهلم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بامداد بیست و سوم - چهلم

بامداد بیست و سوم

سه شنبه 87/7/23 ساعت 2:33 صبح

امروز بیست و سویم بامدادی است که برای چهل گرفته ام ...

جالب است تا قبل از روز بیستم می اندیشدیم و به خود می بالیدم که من چقد طاقتم زیاد است و چقدر صبور هستم و هر روز بهتر میشم

 

همین تکبر و جمله کافی بود که هجمه ها و وسوساه های خناس سراغم اومدن و عجیب من رو در گردابه وجودشون کشوندن و چه جالب از فکر و خیال !!

 

هر گناهی از تصوری به وجود میاد و هر تصوری از فکر و خیالی و هر فکر و خیالی از تکبر به قدرت نفس

 

به راحتی لمس کرم که هر وقت که فکر گناه به ذهنم رسیده وسوسه های شیطانی سراغم می اید که تو قوی هستی و فکر به گناه ، گناهی ندارد پس اکنون که از رسیدن به گناه معذوری به فکر آن باش و از فکر آن لذت ببر !!

 

همین طعمه ی تکبر باعث می شود که فکر کنم و فکر میکنم و فکر کم کم به خیال و خیال به تصور تبدیل میشو د و دیگر در آن مرحله کنترل دشوار است ..افکار بلافصله می آیند و تو نمی توانی کنترلشان کنی مانند سنگ بزرگی که در یک سرازیری می غلتد هر چه حرکت می کند سرعتش بیشتر می شود و سخت می توان آن را نگه داشت آن قدر می غلتد و هر چه دارد زیر پا می گذارد که دیگر قابل کنترل نیست

 

هر وقت در قبل از چهل گناه می کردم برایم قابل مشهود بود که گناه از تصور شروع میشد و تصور از تخیل و تخیل از تفکر

پس کسی می تونه مقاومت کنه و پایداری کنه که فکرش رو کنترل کنه ...

من هم به خودم می بالیدم که بیست روز شده و من فکرم را در حد عالی کنترل کردم و گناهی حتی در حد فکر مرتکب نشدم

همین تکبر کافی بود که خیل عظیم فکر های مختلف بهم هجوم آوردند و تا لب گناه بار ها پیش رفتم ولی

 

ولی خدایم کمکم کرد که اگر کمکش نبود به راحتی گناه می کردم

 

حضورش رو واقعا حس میکردم که در لحظهی گناه عظمتش بیشتر میشد و اتش قهرش بیشتر احساس می کردم

 

دنیایم برایم معنا ندارد خیلی وقته که از دست این دنیا خسته شدم ولی خب مجبور به اطاعت از امر خالقیم و خلق شدیم و مجبور به زندگی پس زندگی می کنیم .. از این دنیا لذت نمی برم .. پس حد اقل طوری زندگی  کنم که خالقم از زندگی من لذت ببرد

 

خیلی مرا در این سن کم آزموده و خیلی زیاد بلایای گوناگون سرم آورده آنقدر که از همه نا امیدم و جز او به او امیدی ندارم .. نمی دانم بعد از این چهل گرفتن لعنتی چه م شود

ولی کم کم طاقتم داره تموم میشه .. به هر حال امید وارم هر چه که هست خیر باشه ...

سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولا ...

 

خودش وعده کرده پس وعده اش دروغ نیست

 

الهی ! لا تکلنی الی نفسی طرفه عینا ابدا


نوشته شده توسط: چهلم

 RSS 

نوشته های دیگران ()